کد مطلب: ۲۲۱۳
تعداد بازدید: ۱۲۵۰
تاریخ انتشار : ۱۱ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۷:۲۲
فضایل حضرت امیرالمؤمنین(ع)| ۱
این سفر پیامبر از مدینه به سوی مکه و انجام مراسم حج، در همه کتاب‌های تاریخی و تفسیری و غیره، حجّة‌الوداع، حجّة‌الاسلام، حجّة‌البلاغ، حجّة‌الكمال، حجّة‌التمام نامیده شده چرا که بعد از آن بیش از ۷۰ روز زنده نماندند.
مورّخان و سیره‌نویسان گفته‌اند:
پیامبر(ص) در سال دهم هجرت، پس از نه سال که به حج نرفته بودند[1] به قصد انجام مناسک حج، مدینه را به سوی مکه ترک کردند، این سفر پیامبر از مدینه به سوی مکه و انجام مراسم حج، در همه کتاب‌های تاریخی و تفسیری و غیره، حجّة‌الوداع، حجّة‌الاسلام، حجّة‌البلاغ، حجّة‌الكمال، حجّة‌التمام نامیده شده چرا که بعد از آن بیش از ۷۰ روز زنده نماندند. (رحلت پیامبر، ۲۸ صفر سال ۱۱ هجری واقع شده و دقیقا ۷۰ روز پس از حادثه غدیر خم است)
پیامبر(ص) هنگام خروج از مدینه غسل کردند، خود را خوشبو نموده و با پای پیاده، در حالی که لباس آن حضرت‌ منحصر به دو جامه بود، یکی را به صورت لنگ به کمر بسته و دیگری را به شانه افکندند و بدین ترتیب روز شنبه چهار، پنج روز به آخر ذیقعده مانده[2] از شهر بیرون آمدند، در حالی که همسران پیامبر در میان «هودج» یعنی کجاوه، بر شتر سوار شدند و تمام خاندان پیامبر به همراه جمع زیادی از مهاجر و انصار به راه افتادند.

همزمان، بیماری آبله یا حصبه در شهر مدینه شیوع یافته بود و همین امر باعث شد همراهان پیامبر کم شدند، با وجود این بیماری و این که بسیاری از علاقمندان بدان جهت نتوانستند در خدمت پیامبر باشند، جمعیت همراه آن حضرت‌ به قدری بود که تعداد آن را جز خداوند متعال نمی‌دانست، برخی گفته‌اند: نود هزار و بعضی تا صد و بعضی دیگر تا صد و ده و بالاخره صد و بیست و چهار هزار نفر کسانی بودند که همراه آن حضرت‌ از مدینه بیرون آمدند، اما کسانی که از نقاط دیگر کشور اسلامی در مراسم حج آن سال شرکت کردند در مجموع خیلی بیش از این بودند. افرادی که از خود مکه یعنی ساکنان شهر مکه یا کسانی که همراه حضرت ‌على(ع) از یمن (که آن روزها برای انجام مأموریتی از سوی پیامبر به یمن رفته بودند) آمده بودند به حساب نیامده‌اند.

روز شنبه بود که از مدینه بیرون آمدند، حرکت پیامبر در این مسیر از نظر تاریخ کاملا روشن است به گونه ای که توقف آن حضرت ‌با ذکر تاریخ و تعیین مکان، در منازل بین راه مشخص شده، مثلاً روز یکشنبه نماز صبح را در چه محلی خواندند، نماز ظهر یا عصر یا مغرب و عشاء در چه محلی، همه این دقایق و ریزه کاری ها کاملا ضبط شده و سرانجام روز سه شنبه هفته بعد وارد مکه شدند.

این مراسم حج را در میان انبوه مسلمانان عاشق با یک دنیا نشاط و شور به پایان برده و پس از پایان مناسک راهی مدینه شدند و مردمی که از مدینه همراه پیامبر بودند در بازگشت نیز حضرتش را همراهی نمودند تا به محل «غدیر خم» نزدیک «جحفه»[3] رسیدند.

پیامبر در روز پنجشنبه هجدهم ماه ذیحجّه به غدیرخم رسیدند، جبرئیل بر حضرتش نازل شد و آیه ۶۷ سوره مائده را در مورد نصب امیرالمؤمنین على(ع) خواند:
یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ یعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ ...
«ای پیامبر آنچه از سوی پروردگات بر تو نازل شده ابلاغ کن. اگر انجام ندادی، رسالت او را ابلاغ نکردی و خداوند تو را از مردمان حفظ خواهد کرد.»

و بدین ترتیب خداوند به پیامبرش دستور داد تا علی را به عنوان جانشین و رهبر بعد از خود معرّفی فرماید.
وقتی آیه مبارکه - ابلاغ - نازل شد تازه پیامبر اکرم(ص) با جمعی به این محل رسیده بودند؛ آن بزرگوار توقف فرموده و دستور توقف وارد شوندگان جدید را صادر کردند و خواستار بازگشت افرادی که احیانا جلو رفته بودند نیز شدند.

جایی که حضرت‌ متوقف شدند از نظر شرائط زیست جای مناسبی نبود، درخت‌هایی از خار، منطقه را فرا گرفته به گونه ای که به دستور پیامبر اکرم(ص) عدّه‌ای از مسلمانان مأموریت یافتند تا خار و خس اطراف را از زمین برکنده و زمین را برای گرد آمدن سایر مسلمانان آماده سازند. هوا به شدت گرم بود، به گونه ای که همراهان پیامبر اکرم(ص) لباس معمول آن منطقه را که به شکل حوله ای روی شانه افکنده بودند، نیمی از آن را روی سرافکنده و نیم دیگر را زیر پا قرار دادند تا بدین وسیله سر و پای خود را از سوختن در برابر آفتاب داغ حفظ کنند و برای پیامبر(ص) پارچه ای را به درخت بستند و بدین وسیله سایبانی جهت حضرتش قرار دادند.

هنگام ظهر، برای انجام نماز، اذان گفتند و مسلمانان نماز ظهر را با پیامبر(ص) اقامه کردند، پس از اقامه نماز ظهر، پیامبر اکرم(ص) بر فراز جایگاه بلندی که از روی هم قرار دادن جهاز شترها ترتیب داده شده بود، رفتند، و سخنانی را ایراد فرمودند.

قسمتی از سخنان پیامبر(ص) بدین قرار است:
«الحَمدُلله وَ نَستَعینُهُ وَ نُؤمِن بِهِ وَ نَتَوَّكَلُ عَلَیهِ وَ نُعُوذُ بِاللهِ مِن شُرورِ اَنفُسِنَا وَ مِن سَیئاتِ أعمَالِنَا الَّذِی لاهَادِی لِمَن ضَلَّ وَ لَامُضِلَّ لِمَن هَدَى وَ اَشهَدُ اَن لَا اِلَهَ اِلَّا الله وَ اَنَّ مُحَمَّداً عَبدُهُ وَ رَسُولُه - اَمَّا بَعدُ - اَیهَا النَّاس قَد نَبانِی اللَّطیفُ الخَبِیرُ اَنَّه لَم یعمُر نَبی اِلَّا مِثلَ نِصفِ عُمرِ الَّذِی مِن قَبلِهِ وَ اِنِّی اَوشَکُ اَن اُدعَى فَاجَبتُ وَ اِنِّی مَسئولٌ وَ اَنتُم مَسئولُونَ فَمَاذَا اَنتُم قَائلُونَ؟ قَالُوا نَشهَد اَنَّكَ قَد بَلَّغتَ وَ نَصَحتَ وَ جَهَدتَ فَجَزاکَ الله خَیرَة، قَال: اَ لَستُم تَشهَدونَ أن لا اِلَه اِلَّا الله وَ أنَّ مُحمَّداً رَسُولُ الله وَ أنَّ جَنَّتهُ حَقٌّ و نَارهُ حَقٌّ وَ أنَّ المَوتَ حَقٌّ وَ أنَّ السَّاعَةَ آتِیةٌ لَا رَیبَ فِیهَا وَ أنَّ اللهَ یبعَثُ مَن فِی القُبُورِ؟ قَالُوا: بَلَی نَشهَدُ بِذَلکَ قَالَ: اللَّهُمَّ اشهَدْ ثُمَّ قَالَ: اَیهَا النّاس اَلَا تَسمَعُونَ؟ قَالُوا: نَعَم قَال فَاِنِّی فَرَطَ عَلَى الحَوضِ وَ اَنتُم وَارِدُونَ عَلَى الحَوضِ وَ اِن عَرَضَه مَا بَینَ صَنعاء وَ بَصرَی فِیهِ أقدَاح عَددَ النُّجُوم مِن فِضَّةٍ فَانظُرُوا كَیفَ تَخلُفُونِی فِی الثَقَلَینِ فَنَادَى مُنادٍ: وَ مَا الثَّقَلَان یا رَسُولُ الله؟ قَالَ: الثِّقلُ الأكبَر كِتابَ الله طرفَ بِیدِ الله عَزوجَلَّ وَ طَرفَ بِاَیدِیکُم فَتَمسَكُوا بِه لَا تَضلُّوا، وَ الآخِر الاَصغر عِترَتِی وَ اِنَّ اللَطِیفَ الخَبِیر نَبانِی أنَّهُما لَن یتَفَرَقَا حَتَى یرِدَا عَلَى الحَوضِ فَسَألَت ذَالِکَ لَهُمَا رَبِّی فَلَا تَقدِمُوهُما فَتَهلِكُوا وَ لَاتَقصِرُوا عَنهُما فَتَهلِكُوا ثُمَّ أَخَذَ بِیدِ عَلى فَرفَعَهَا حَتى رءی بَیاض آباطِهِما وَ عَرَفَه القَوم اَجمَعُونَ، فَقَالَ أیهَا النَّاسُ مَن أولَى النَّاس بِالمُؤمِنِینَ مِن أنفُسِهِم؟ قَالُوا: الله وَ رَسُولهُ اَعلَمُ، قَالَ اِنَّ الله مَولای وَ أنَا مَولى المُؤمِنِین وَ أنَا أولَی بِهِم مِن اَنفُسِهِم فَمَن کُنتُ مَولاهُ فَعلِی مَولَاهُ، یقُولُها ثَلاثَ مَرَّاتٍ وَ فِی لَفظِ اَحمَد اِمامِ الحَنابِلَة: أربَعَ مَرَّاتٍ، ثُمَّ قَالَ: اللَهُمَّ وَالِ مَن وَالاهُ وَ عَادَ مَن عَادَاهُ وَ أحَبَّ مَن أحَبَّهُ وَ أبعَضَ مَن أبَغَضَه، وَ انصُر مَن نَصَرَه، وَ اخذُلْ مَن خَذَلَه وَ أدر الحَقّ مَعَهُ حَیثُ دَارَ، ألَا فَلیبلُغ الشَّاهِد الغَائب.»
«حمد برای خداست و از او یاری می‌جوئیم و به او ایمان آورده و بر او توکل می‌کنیم، و از بدیهای نفس خود و کارهای بدمان به خداوند پناه می بریم، به آن کسی که هر کس را در گمراهی خود نهاد، دیگری او را هدایت نتواند و هر کس را راهنمائی و هدایت نمود دیگری را توان گمراهیش نیست. او را در دوران او بر یگانگی خداوند که جز او معبودی نیست گواهی دهم و گواهم که محمّد بنده و پیام آور از سوی اوست.»

امّا بعد:
«ای مردم همانا - خداوند صاحب لطف و آگاه - مرا با خبر ساخت که هر پیامبری عمر نمی‌کند. مگر به مقدار نصف عمر پیامبر پیشین، و من تحقیقاً در شرف دعوت به سوی او قرار گرفته‌ام، دعوتی که باید اجابت کنم و بدان پاسخ مثبت دهم، همانا من مسئولم و شما نیز مسئول، حال گواهی شما نسبت به مسئولیتی که من داشته‌ام چگونه است؟
گفتند:
شاهدیم که تو - آنچه را که بدان مأمور بودی - ابلاغ فرمودی، خیرخواهی کردی و در این راستا در حد بالا  تلاش کردی، خداوند پاداشی خیر به تو عنایت فرماید.
فرمود:
آیا شما نبودید که شهادت می‌دادید بر اینکه جز الله معبودی نیست، محمّد بنده خدا و فرستاده اوست، و بهشت و دوزخی که خداوند فرموده حق است، مردن حق است و سرانجام ساعت - محاسبه - فرا خواهد رسید، هرگز در آن تردید نبوده و حتماً خداوند هر که را در قبر نهفته زنده می‌کند؟
مستمعین همه گفتند : آری بر آنچه فرمودی گواهی دهیم.
 فرمود : بار خدایا، تو - بر آنچه گفتند - شاهد باش.
سپس فرمود: ای مردم آیا نمی‌شنوید؟ گفتند: بلی
فرمود: همانا من از شما به سوی حوض - کوثر - رفته و شما روزی در کنار آن بر من وارد خواهید شد، بدانید پهنه حوض چیزی به مقدار فاصله بین «صنعاء» (پایتخت یمن) و «بصری» (روستای معروفی از حوالی دمشق) است و در کنار آن کاسه‌هایی از جنس نقره به تعداد ستارگان قرار گرفته،
پس بیندیشید تا من و رسالتم را بعد از من در مورد «ثقلین» چگونه حفظ می‌کنید؟
صدایی از میان شنوندگان بلند شد، ای رسول خدا آن دو ثقل (یعنی آن دو چیز گرانبها و گرانقدر) که می‌گویی کدام است؟

فرمود: ثقل بزرگتر کتاب خداست که یک سوی آن به سمت خداوند بزرگ و سوی دیگرش به دست شماست پس بدان تمسک یابید تا گمراه نشوید، و دومی که کوچکتر است خاندان من است، و پروردگار لطیف و آگاه مرا آگاهی داد که آن دو هرگز از یکدیگر جدا نخواهند شد تا اینکه در کنار حوض به من ملحق شوند، و من این پیوند ناگسستنی را برای آن دو از خدا خواسته ام، بنابراین از این دو پیشی نگیرید که هلاک می‌شوید و از آنها عقب نمانید که در این صورت نیز به هلاکت خواهید افتاد، سپس دست على را گرفته بلند نمود تا آن جا که سفیدی زیر بغل پیامبر و علی دیده می‌شد و او را به تمام مردم نشان داده و فرمود:
ای مردم کیست که بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر بوده و بر آنها سرپرستی دارد؟ گفتند: خدا و پیامبرش بهتر می‌دانند، فرمود: البته الله مولای من و من مولای مؤمنانم و ولایت من بر مؤمنان از ولایت خودشان بر خودشان بیشتر است، پس هر کس من مولای او بودم، علی مولای اوست. و این جمله را سه بار فرمودند و در نقلی که احمد پیشوای حنبلی ها فرموده: چهار بار فرمودند، سپس فرمود: بار خدایا در کنف خود بگیر آن که علی را ولی خود بداند و دشمن دار آن که او را دشمن دارد، دوست دار آن کسی که علی را دوست دارد و نفرت دار از کسی که از او تنفر جوید، یاری کن هر کس علی را یاری کند و واگذار هر کس که علی را واگذارد و حق را بر مدار او قرار ده هر کجا که باشد.
توجه کنید، حتماً حاضران آنچه شنیدند به غائبان برسانند.»
 
خودآزمایی:
  • عید غدیرخم چه روزی است؟
  • حجه الوداع به چه نام‌های دیگری مشهور است؟
  • آیه‌ای که در عید غدیر نازل شد چیست؟
 پی‌نوشت‌ها:

[1] بحارالانوار، ج 21 ، ص 383.

[2] بحارالانوار، ج 21، ص 384 و 390 .

[3] «جحفه» میقات است و یکی از جاهایی است که راهیان مکه وقتی به آنجا می‌رسند باید محرم شوند و با مراسم احرام فاصله بین آنجا تا مکه را طی کنند.
«جحفه» سر راه مردم مدینه و عراق و مصر است، یعنی کسانی که از این سه نقطه به سوی مکه می‌روند در سر راه خود به «جحفه» می‌رسند و از آنجا محرم می‌شوند، بنابراین در موقع بازگشت نیز وقتی به «جحفه» می‌رسند، حاجیان این مناطق مختلف از آن جا به بعد مسیرشان تغییر یافته و از یکدیگر جدا می‌شوند.
 
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
علی ریخته‌گرزاده تهرانی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: